نباید ناتورالیسم متکی بر راسیونالیسم و پوزیتیویسم( خردگرایی و علم گرایی) دوران روشنگری اروپایی را با طبیعت گرایی در شعر اشتباه گرفت و خلط نمود.
طبیعت گرایی در شعر حتی با احساس نزدیکی و قرابت با طبیعت در رمانتیسیسم هم متفاوت است.
طبیعت گرایی لزوماً بر ماده گرایی و جراحی علمی پدیدهها همراهی نمیکند و از سوی دیگر لزوماً در نقد مدرنیته شرکت نمیکند و احساساتی نمیشود.
میتوان طبیعت گرایی در شعر را به سادگی با استفاده از عناصر طبیعت برای وصف یا مضمون سازی در حیطۀ ژانرهای مختلف موضوعی تعبیر کرد.
«مرتضی فتحی» در شعر خود طبیعت گرایی را برای بیان شاعرانۀ مفهومی سیاسی به نمایش درآورده است.
این شعر اگرچه از دانش جغرافیایی مخاطب بهره میبرد ما به خشکی آثار ناتورالیستی نیست چرا که «خزر» را موجودی زنده فرض کرده است (و اصلاً مگر شعر ناتورالیستی هم میتوانیم داشته باشیم؟!) و از سوی دیگر شعری احساساتی و رمانتیک هم نیست چون مفهومی سیاسی را منتقل می کند.
با این همه به گمان نگارنده، سطر آخر، شعر را به شعار آغشته است. بدون این سطر شاعر به ارائۀ تصویر بسنده کرده بود و تأویل سیاسی متن را به مخاطبهای باهوش خود واگذار نموده بود. در آن صورت لذت خوانش متن بیشتر میشد.
*یک پنجره در سمت چپ سینه ام/ مرتضی فتحی/ فصل پنجم/ 1396/ صفحۀ 29.
نظر شما